رسانهها و شبکههای ماهوارهای فارسی زبان چند روزی است با ساخت برنامههایی با موضوع ماجرای گوهر عشقی درحال سیاهنمایی علیه ایران هستند، اما اطلاعات به دست آمده بار دیگر ضدانقلاب را رسوا کرد.
به گزارش خبرگزاری کرامت، این روزها خبر مجروح شدن مادر ستار بهشتی نقل محفل رسانه های معاند و برخی جریان های داخلی و البته برخی که به سرعت همراه با موج روز بدون توجه به صحت وسقم خبر اقدام به واکنش میکنند شده بود. اولین خبر از گوهر عشقی(مادر ستاربهشتی) روز جمعه منتشر شد. در این خبر اعلام شد افراد ناشناس گوهر عشقی را مجروح کردند. این موج خبری تا دیشب ادامه داشت یعنی ۷ روز تمام روایت اصلی این بود که افرادی منتسب به نظام یک پیرزن را مجروح کردند. اما با انتشار یک گزارش از صدا وسیمای ایران که در آن نشان میداد این حادثه یک دروغ بزرگ است و جراحت این فرد به دلیل یک اتفاق بوده، ورق در شبکه های اجتماعی برگشت.
اما در این گزارش میخواهیم ابتدا به جریان سازی برخی چهره های اصلاح طلب در این خصوص اشاره کرده و سپس به مقایسه این حادثه با موارد مشابه ای که عدم اطلاع رسانی سریع وبه موقع حادثه که باعث سودجویی رسانه ها وضد انقلاب شد مانند سقط هواپیمایی اکراینی بپردازیم.
.
معمولا انتشار اخبار احساسی به خصوص وقتی پای یک زن یا مادر در میان باشد بهطور طبیعی احساسات افکار عمومی و رسانه ها را برمیانگیزد. در چنین مواقعی، تکلیف جریان ضدنقلاب و رسانههای بیگانه مشخص است؛ آنها نهتنها به دنبال روشن شدن حقیقت نیستند بلکه سعی در وارونه جلوه دادن آن نیز میکنند. اما از برخی چهره های اصلاح طلب و حتی عدالت خواه باید پرسید شما به دنبال چه هستید؟
طیفی دیگر از واکنشها، جنبه هیجانی دارد و افراد بدون بررسی ابعاد ماجرا، از سر احساسات موضعگیری میکنند. معمولاً افرادی که با پیچیدگیهای فضای رسانهای آشنا نیستند یا به تعبیری از سواد رسانهای کافی برخوردار نیستند این طیف را شامل میشوند.
برخی دیگر سعی میکنند بدون انجام قضاوت نهایی و موضعگیری هیجانی، نسبت به ابعاد ماجرا کندوکاو کنند و موضعگیری نهایی را تا واضح شدن صحنه، به تعویق بیاندازند.
در این بین امّا دستهای دیگر از واکنشها متعلق به افرادی است که نه در صف ضدانقلاب قرار دارند و نه از سواد رسانهای بیبهره هستند، امّا نوع واکنش آنها طوری است که با واکنش رسانههای معاند و نیز مخاطبی که سواد رسانهای کافی ندارد، همخوانی و همسویی پیدا میکنند. این طیف را عمدتاً سیاسیون و خواصی تشکیل میدهند که موضعگیری آنها ناشی از دیدگاهها و منافع سیاسی است که دنبال میکنند.
حال که ابعاد ماجرای کتک خوردن «گوهر عشقی» مشخص شده است، مرور مواضع سیاسیون در این قضیه خالی از لطف نیست.
اصل ماجرا از این قرار است که گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی چند روز پیش با سری بانداژ شده مدعی شد که دو موتور سوار به وی حمله ور شده و او بیهوش شده است. در بررسی خبرنگار صداوسیما با حضور در محل حادثه و چک کردن دوربینهای مداربسته و نیز گفتوگو با شاهدان عینی مشخص شد که گوهر عشقی در حال عبور از کوچه، بدون دخالت هیچ عاملی، تعادل خود را از دست داده و بر زمین افتاده است.
عباس عبدی که در جریان اصلاحات به تحلیلها جامعهشناختی مشهور است در واکنش به گفتههای گوهر عشقی، حالتهای مختلفی را برای این موضوع درنظر میگیرد و تلویحاً این موضوع را به حاکمیت منتسب میکند. نکته قابل توجه اینکه عبدی در احتمالات خود هیچ احتمالی را برای کذب بودن روایت مطرح شده درنظر نمیگیرد.
صادق زیباکلام از دیگر چهرههای جریان اصلاحات با یادآوری نسل باکریها و تختیها، نسلی را نکوهش کرد که پیرزن افتادهای چون گوهر عشقی را مورد ضرب و شتم قرار میدهد!
عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات نیز با انتشار تصویری از گوهر عشقی در میان نقشه یکدست سیاه ایران، با کنایه از سرانجام ضاربان گوهر عشقی سؤال پرسید.
علی مطهری عضو فراکسیون امید مجلس دهم نیز قبل از اینکه ابعاد قضیه روشن شود، تلویحاً و با کنایه، موضوع ضرب و شتم گوهر عشقی را به حفظ نظام مرتبط کرد!
دیگر چهره اصلاحطلبی که به این موضوع واکنش نشان داده، مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات است. وی سران قوا را بابت عدم موضعگیری در قضیه گوهر عشقی شماتت میکند.
محمدعلی ابطحی رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات نیز از این قافله جا نمانده است.
گذشته از اینکه چرا برخی چهرههای اصلاحطلب به جای تحقیق درباره ابعاد ماجرا، با مواضع عجولانه و خاص با رسانههای بیگانه همنوا میشوند، بررسی مواضع سابق این افراد نسبت به خشونت نیز نتایج قابل تأملی بهدست میدهد.
بهعنوان نمونه بعد از اینکه محمدعلی نجفی شهردار اصلاحطلب تهران یا ضرب 5 گلوله همسر خود را به قتل رساند، برخی اصلاحطلبان و رسانههای آنها، بهجای محکومیت این قتل، مدعی شدند میترا استاد یک پرستو بوده است، و بدین ترتیب در پی تطهیر همحزبی خود برآمدند.
مصطفی تاجزاده بعد از آن حادثه در مناظره با علیرضا زاکانی بهشکل تلویحی، نظام را مقصر میداند و میگوید شهردار شدن نجفی باعث شد هم آن زن قربانی شود هم نظام یکی از مدیران کارا را از دست بدهد.
صادق زیباکلام نیز با نهی دیگران از بهرهبرداری سیاسی از ماجرای قتل میترا استاد، توصیه میکند کسی به حریم خصوصی دیگران وارد نشود، شاید چنین اتفاقی برای خود ما پیش بیاید.
اصلاحطلبان که آن روزها از حریم خصوصی افراد میگفتند و دیگران را بابت قضاوت عجولانه نهی میکردند، این روزها بهطور مستقیم و غیر مستقیم نظام را مقصر ضرب و شتمی میدانند که از اساس واقعیت ندارد! البته ردپای این جریان سیاسی در پروندههایی چون آشوبهای خیابانی و خشونتهای سال 88 و 78 وجود دارد.
ماجرای زخمی شدن گوهر عشقی و سقوط هواپیمای اوکراینی یک وجه تشابه جدی دارد. به روایت هر دو ماجرا دقت کنید:
اولین خبر از گوهر عشقی روز جمعه منتشر شد. در این خبر اعلام شد افراد ناشناس گوهر عشقی را مجروح کردند. این موج خبری تا دیشب ادامه داشت یعنی ۷ روز تمام روایت اصلی این بود که افرادی منتسب به نظام یک پیرزن را مجروح کردند.
در ماجرای هواپیمای اوکراینی هم اولین خبر سقوط چهارشنبه ۱۸ دی ماه ۹۸ منتشر شد و اطلاعیه ستاد کل نیروهای مشترک مبنی بر خطای انسانی ۲۱ دی ماه یعنی حدود ۳ روز بعد.
وجه مشترک این دو ماجرا تاخیر در انتشار روایت درست از یک پدیده است. تفاوت آنها نیز در این است که روایت درست ماجرای گوهر عشقی به نفع جمهوری اسلامی ایران است و برعکس روایت درست سقوط هواپیمای اوکراینی حاکی از یک خطای انسانی توسط پدافند نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران.
این دو اتفاق یک نشانه است: جمهوری اسلامی ایران صداقت دارد؛ چه به نفعش باشد و چه به ضررش، دروغ در قاموس جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ندارد. اما اعلام حقیقت ماجرا کمی زمان بر است.
در موارد مشابه نیز در سایر کشورها شاهد هستیم تا اعلام نتایج بررسی ها چندین ماه حتی تا ۷ یا ۸ ماه زمان میگذرد تا اصل ماجرا به طور کامل دقیق شود حال آنکه در ایران حادثه ای مانند هواپیمای اوکراینی با کمترین زمان ممکن به نتیجه رسید و اعلام رسمی هم شد.
در مدت زمانی هم که گذشت تا مسئله روشن شود برخی مواضعی گرفتند که به دلیل شواهد ناقص و مشکوک ماجرا دچار خطای در فهم ماجرا شده بودند و بنای بازنمایی خلاف ماجرا نبود. با تبیین دقیق ماجرا و به محض یقین از اصل روایت درست صادقانه روایت اصلی منتشر شد.
« خبرگزاری کرامت، راوی حقیقت »
در عصر فریب، در روزگاری که با جنگ روایتها توسط امپراطوریهای رسانه ای رو به رو شده ایم در زمانی که حقیقت را به گردباد میسپارند تا دیده نشود و در دنیایی که خاموشی را برای تاریکی میخواهند ما شمعی برافروخته ایم تا سر آغاز روشنایی گردیم، صدای بینوایان شدهایم تا روایت کنیم حقیقت را...
دفتر مرکزی خبرگزاری در محل ساختمان مرکز اطلاع رسانه و رسانه های نوین مجمع جهانی کرامت است.
تمامی فعالیتهای «خبرگزاری کرامت» در مسیر آگاهی بخشی و برای تعالی بینش است، این خبرگزاری زیر مجموعهای از مرکز اطلاعرسانی و رسانه های نوین «مجمع جهانی کرامت» بوده و فعالیت های آن با هماهنگی آن نهاد معظم صورت میگیرد. ضمنا بروندادها و محصولات متنوع رسانه ای این مجموعه حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه بوده و فعالیت های آن متاثر از تشکیلات مومنانه مجمع جهانی کرامت و تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.